zoya

ساخت وبلاگ

خداوند وقتی آدم رو آفرید تو جیباش یک مشت سکه رفاقت یک مشت سکه دوست داشتن و... فقط یک سکه عشق گذاشت. خیلی بده که به خودت بیای و ببینی یک سکه ای که داشتی رو خرج کردی اونم برای کسی که نباید... مراقب اون یه سکه نابی که دارید باشید.من الان قدرشو میدونم... + نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۶ ساعت 18:55 توسط zoya  |  zoya...ادامه مطلب
ما را در سایت zoya دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zoya8o بازدید : 20 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 11:13

چند روزی هست که تو صفحات مجازی چلنج عکس ۱۰ ساله راه افتاده. از وقتی این چلنج راه افتاد خیلی فکر کردم! به آروزهایی که خاطره شد ، آرزوهایی که حسرت شد و آروزیی که برای همیشه آرزو میمونه... ۱۰ سال اخیر عم zoya...ادامه مطلب
ما را در سایت zoya دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zoya8o بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 18:18

دیروز از 8صبح تا 7 شب سر کلاس بودم.ساعت 8 رسیدم خونه معمولا بعد از اینهمه تایم کلاس و تمرین ادم خسته میشه میگیره میخوابه ولی من نمیتونم بخوابم.الان ساعت 6:30 صبح و من نخوابیدم و 1ساعت دیگه دوباره باید برم دانشگاه.همش دارم فکر میکنم فکرم خیلی درگیره ، چرا نمیدونم!!!!!! دیگه نه به نبودن اون ادمه فکر میکنم نه بودن کسی ... ولی از زندگیم راضی نیستم.از خودم ا ز اونی که هستم راضی نیستم وقتی نتونی خودت واسه زندگیت تصمیم بگیری وقتی نتونی اونجوری که دوست داری زندگی کنی پس چرا زندگی کنی؟؟؟!!!!   پ.ن:قسم خورده بودم که دیگه ننویسم.ولی این با اون متنایی که مینوشتم فرق داره.این zoya...ادامه مطلب
ما را در سایت zoya دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zoya8o بازدید : 302 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 14:06

من خیلی وقته فرق کردم خیلی وقته دوس ندارم کسیو عشقم صدا کنم خیلی وقته نگرانه بودنو نبودنه کسی نمیشم خیلی وقته دوس ندارم زندگیمو نفسمو از زبون هرکی بشنوم کلمه عاشقتم حالمو بهم میزنه خیلی وقته نمیخوام کسی پیگیر کارام شه نمیخوام از رو اجبار جواب تلفن کسیو بدم نمیخوام کسی بهم بگه کی میری کی میای  نمیخوام کسی لست سینو عکسامو چک کنه نمیخوام کسی برام مهم شه از حرف زدن متنفرم..دلم دعوا و بحثو حرف زدنو توضیح دادن  نمیخواد  نمیخوام وقتی تا ۶صبح بیدارم کسی مزاحمم شه نمیخوام کسایی رو که دوس ندارمو ببینم با همه تا یه حدی خوبم نمیخوام کسی تو کارام سرک بکشه این زند zoya...ادامه مطلب
ما را در سایت zoya دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zoya8o بازدید : 294 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 14:06

 

به قدر کافی، زن نبودم تا دامن چین دار و کفش های پاشنه بلند بپوشم و تق تق با سر و صدا وارد زندگی ات شوم! کفش های کتانی ام را پوشیدم کوله پشتی ام را که از بغض هایم پر شده بود برداشتم و آرام و بی صدا از زندگی ات بیرون رفتم . . .

zoya...
ما را در سایت zoya دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zoya8o بازدید : 217 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 14:06

 با رفتن هر آدمي، بخشي از كيفيت سبك زندگي ما تغيير مي كند.  بسيار پيش مي آيد كه مي بينيم حتي در خلوت ترين خلوتهامان هم، زمزمه ها و فكرهايمان، متاثر از "ديگري" به ظاهر فراموش شده اي است كه روزگاري پيش، چند صباحي را با او سپري كرده ايم.   من كتاب مي خوانم، اما كسي را داشته ام كه وقتي بود، شايد به خاطر همان بودنش، بيشتر و ديوانه وارتر كتاب مي خواندم.  من فيلم مي بينم اما كسي در گوشه اي از زندگي ام بوده است كه فيلم ديدن در كنارش معنا و مفهوم ديگري داشته است.    من قهوه مي خورم، اما همنشيني كسي را تجربه كرده ام كه نوشيدن قهوه با او طعم ديگري داشته است. من احتمالا zoya...ادامه مطلب
ما را در سایت zoya دنبال می کنید

برچسب : کاش یه روز, نویسنده : zoya8o بازدید : 180 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 14:06